کلبه آرامش

ساخت وبلاگ
قصه از دل شروع شد...قصه لرزیدن اش را می گویم... لرزیدنی که میبرد از گلو، نفس را...تا که آمد ندانستم چیست.. حس خوب بودن بود...مثل آب برای ماهی، یا هوا برای آدم..انگار باید باشد، تا باشم...آنجا بود که د کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pgicto بازدید : 202 تاريخ : شنبه 2 شهريور 1398 ساعت: 20:50

بوی گندم زارها ...یا که عطر خوب نان تازه...اصلا تو بگو بوی آغوش مادر یا نرمی سجاده اش...هر چه توصیف کنم، حس خوب عاشقی ام با تو نیست...تو هر چه هستی باش، ولی...فقط و فقط عشقِ من باش...مالِ من باش... (ب کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pgicto بازدید : 224 تاريخ : شنبه 2 شهريور 1398 ساعت: 20:50

من از هرچه عشق است گریزان شده امآخر یعنی چهمی آیی و عاشق می کنی و در حسرت آغوشت می سوزممی روی و می مانم و چشم به در میدوزمتو به دین کدام پیامبری آخر، تو نداری آخرتی؟؟؟نمیدانی که دل شکستن ندارد عاقبتی؟ کلبه آرامش...
ما را در سایت کلبه آرامش دنبال می کنید

برچسب : نویسنده : pgicto بازدید : 182 تاريخ : شنبه 2 شهريور 1398 ساعت: 20:50